شبکه یک - 24 دی 1400

پرسش و پاسخهای "سینمایی" ("هنر" ، از "طباخی مفاهیم"، تا " مهندسی اخلاق")

جشنواره سینمایی عمار _"سینمای مردمی" بکدام معنا؟ _ تهران_ ۱۳۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در آغاز دهه 60 اوایل انقلاب، بچه مسلمان‌هایی که سواد هنری و تخصص سینمایی داشته باشند خیلی نداشتیم بلکه خیلی کم داشتیم. یک عده بودند که با داعیه‌های شخصی خودشان، با گرایشات اسلامی و انقلابی که طیفی بود اسلامی یک تعریف خیلی فراگیری داشت بودند که این‌ها خودشان کارهای تئاتری، سینمایی، آهنگسازی، این کارها را قبل از انقلاب می‌کردند بخشی را با درون‌مایه‌های چپ و غیر مذهبی و یک بخشی هم بخصوص از دهه 40 و 50 جنبش مذهبی روشنفکری دینی تقویت شد بخصوص بعد از سال 42 به بعد با درون‌مایه‌های دینی و مذهبی. این افراد پراکنده بودند اما ما در کل کشور، واقعاً شاید 50 تا آدم که تفکر اسلامی – انقلابی داشته باشند و در عین حال بشود به آنها سینماگر گفت و در این قضایا وارد باشند نداشتیم. چون آن زمان نه امکانات، نه آموزش حتی برای تیپ‌های غیر مذهبی هم در این حد نبود. خب حالا ما با یک نسل انبوهی از بچه‌ها سروکار داریم که آموزش دیده و ندیده وارد در این کارها هستند مخصوصاً با این تجهیزات جدیدی که آمده هر بچه‌‌‌ای در هر خانه‌ای آهنگساز است، خودش موسیقی می‌سازد، به سبک‌های مختلف خودش خواننده است، خودش نوازنده است، کتاب می‌نویسد، شعر می‌گوید، خودش تایپ می‌کند، خودش پرینت می‌کند، چاپ می‌کند،‌ کتاب چاپ می‌کنند، فیلم مونتاژ می‌کنند، توی خانه بچه‌های دبیرستانی انیمیشن می‌سازندع فیلم درست می‌کنند، یک تحول بزرگی به لحاظ سخت‌افزاری و آموزشی اتفاق افتاده و بسیاری از این‌ها اصلاً استاد ندیده وارد هستند. بچه‌هایی داریم بچه‌های بااستعداد بدون این که یک ساعت درس در این قضیه خوانده باشند و استاد دیده باشند فیلم می‌سازند، در انواع سبک‌ها ویدئوکلیپ می‌سازند و خیلی هم جدی و مطرح هستند. بنابراین شرایط تغییر کرده است. آن موقع در عین حال امام(ره) بعضی جمله‌های ساده و کلیدی را به کار می‌برد که پاسخ بعضی از سؤالات عمیق تئوریک امروز است که بعضی‌ها فکر می‌کنند بلاجواب است که آقا ما در حوزه بحران تئوریک در حوزه سینمای دینی هستیم و این حرف‌ها. بدیهیات تفکرات اسلامی بخصوص با تفسیر اهل بیت(ع) توجه بشود و به همین حرف‌های ساده‌ای که همان دهه 60 اول انقلاب امام(ره) راجع به رسانه‌ها، سینما، رادیو، تلویزیون، تئاتر،‌ هنر، موسیقی می‌گفت، معلوم می‌شود که کدام رویکرد از رویکردهای به اصطلاح دینی مختلف، رویکرد اصلی این انقلاب است و کدام‌ها نیست چه رسد به رویکردهای غیر دینی. مثلاً وقتی امام(ره) راجع به رادیو و تلویزیون و سینما آن اول تصریح می‌کند که این یک دستگاهی است که هم در وجه فاسد آن و هم در وجه صحیح و سالم آن بسیار تعیین کننده و مهم است این نشان می‌دهد که نگاه فاسد بینانه به ذات رسانه در تفکر امام(ره) نیست. وقتی می‌گوید هر دو وجه ممکن است و مؤثر است و مهم است وجه مفسدانه و مصلحانه رادیو و تلویزیون و رسانه‌ها، امروز این سایت‌ها و فضای مجازی را اضافه کنید یا این تعبیر که رسانه‌های تصویری مثل سینما و تلویزیون اهمیت آن از رسانه‌های شنیداری یا رسانه‌های مکتوب تأثیرش بیشتر است پس لذا اهمیت آن بیشتر است این هم از تعابیری بود که امام(ره) آن موقع می‌گفتند با این که آن روز هنوز این همه تنوع و تکثر و تجدد در حوزه‌های رسانه‌های تصویری اصلاً نبود. بسته به میزان و کمّ و کیف تأثیرگذاری هر رسانه در افکار عمومی، اخلاق عمومی، سبک زندگی و نوع اعتقادات و اخلاقیات مردم در یک جامعه، آن نوع رسانه و آن ژانر از رفتار و کارکرد هنری اهمیت به لحاظ اسلامی هم پیدا می‌کند چون هدف اسلام و مخاطب آن انسان در ساحت فردی و اجتماعی است. انسان است در ساحت اعتقادی، اخلاقی و رفتار و سبک زندگی اجتماعی. پس هر رسانه و هنری و هر تکنیکی که در این ابعاد از زندگی انسانی چه در وجه فردی- شخصی و چه در وجه خانوادگی و چه در وجه تمدنی آن، هرچه عمق و سطح این تأثیر بیشتر و مؤثرتر باشد به همان اندازه از منظر اسلامی و هنر اسلامی سینمای اسلامی، سینمای اسلامی، تکنیک اسلامی، به همان اندازه و به همان دلیل مورد توجه و اهمیت است و لذا به همین دلیل امام(ره) می‌گوید ما به تمام رسانه‌ها و هنرها به چشم یک دستگاه تربیتی نگاه می‌کنیم ضمن این که این دستگاه تفریحی هم هست می‌تواند دستگاه سرگرمی یک سرگرمی تربیتی باشد یا ضد تربیتی باشد. سرگرمی هم یک مقولة مطلقاً لغو نیست. امام از مقولة زیبایی‌شناسی و سرگرمی وجه سرگرمی آفرینی هنر دفاع می‌کند منتهی سرگرمی لزوماً معادل با غفلت نیست. این هنر هنرمند است که وجه زیبایی‌شناسی و شادی‌آفرین هنر را، هنرهای صوتی و تصویری و تجسمی، و اقسام هنر هرچه که هست، آن وجه تربیتی و الهی توأم با لذت را چنان هنرمندانه تقویت کند که بتواند مقولات الهی و انسانی را (انسانی به مفهوم الهی) نه انسانی به مفهوم اومانیستی غیر الهی، بیشتر و با لذت به خورد مخاطب بدهد. یعنی چطور بدن شما به غذا احتیاج دارد، ولی اگر این غذا درست پرورده و آشپزی نشود، اگر ادویه به آن اضافه نشود، مزه و طعم و بوی آن، اگر این‌ها جذاب نباشد و لذت‌بخش نباشد بدن شما به غذا احتیاج دارد غذا هم سالم است ولی نمی‌خورید. کار هنر طباخی مفاهیم است از جمله هنر رسانه و سینما. کار هنر این است. هنرمند یک طبّاخ ماهر است مثل یک آشپز است. این آشپز می‌تواند مواد فاسد گندیده گوشت خوک، گوشت میمون و خرچنگ را یک مقدار سم و مواد مسکر و مخدر، موادش باشد و بعد این‌ها را چنان مطبوع بپزد که زهر را طوری به مخاطب بخوراند که او به‌به بگوید، پول هم بدهد و خودش را مدیون تو هم بداند! متقابلاً هنر و سینمای اسلامی و مردمی آن است که بتواند ارزش‌های الهی را، حقایق عالم را در حوزه اعتقادات صحیح، اخلاقیات صحیح، سبک زندگی درست، توحیدمحور، عدالت‌محور، این مفاهیم و این مایه‌ها و این محتوا را به گونه‌ای طباخی کند که حتی یک آدم عامی معمولی که اصلاً تمایلی ندارد سر کلاس کلام و اخلاق و الهیات بنشیند ولی در قالب تصویر و صوت و آهنگ طوری اینها را طباخی کنید و خوشمزه کنید که این وقتی قورت می‌دهد و فرو می‌دهد او احساس نکند که یک چیزی بر او تحمیل شد، یک شیء خارجی، و یک شیء بیگانه در روح و قلب و چشم و گوش او بدون اجازه او فرو کردند! یک چیزی را به زور به او تحمیل و حقنه کردند! نه. هنرمند مسلمان در همه وجوه هنری، تکنیکی باشد، تکنیک‌های جدید باشد یا نباشد، این در اسلامی بودن آن تأثیری ندارد در اثر اوست که معلوم می‌شود چقدر اسلامی هست یا نیست؟ میزان تأثیری که روی چه مخاطبی می‌گذارد؟ چون یکی از سؤالات دوستان این بود که سینمای انقلابی و دینی آیا مخاطب آن فقط باید توده‌های مردم باشند یا همه؟ یا تیپ‌های ایدئولوژیک و انقلابی باشند یا همه؟ از شما باید پرسید مخاطب سینما کیست؟ خب سینماهای متفاوت مخاطب‌های متفاوت دارند. سینمای اسلامی هم مثل بقیه سینماها. مخاطب بعضی از هنرهای اسلامی خواص هستند و طبقات نخبه هستند آن‌ها از دیدن و شنیدن راجع به بعضی از مسائل لذت می‌برند و تن می‌دهند. یک بخشی هستند شما بهترین و عالی‌ترین مضامین را در یک هنر ارائه بده، می‌آید از اول دقیقه پنجم شروع به خمیازه کشیدن می‌کند با این که حرف‌های خیلی مهم و دقیقی دارد زده می‌شود. برای این مخاطب هم باید برنامه ریخت، برای آن مخاطب خمیازه‌کش هم باید برنامه داشت هر دویش هم می‌تواند برنامه اسلامی باشد و هر دویش هم می‌تواند برنامه غیر اسلامی باشد. بنابراین آیا سینمای انقلابی لزوماً مردمی است؟ مردمی به چه معنا؟ به معنای عوام‌زدگی و عوام‌فریبانه نه؟ اما مردمی به این معنا که، آخه مردمی دو – سه‌تا بار مفهومی دارد یک وقت می‌گویید مردمی در برابر نخبگان، این مردمی فحش است یعنی عوامانه! یعنی احمقانه! یک وقت می‌گویید مردمی در برابر اشراف، اشراف عرصه هنر، اشراف اقتصاد، اشراف سیاست، این مردمی یک برچسب مثبت انقلابی است. بله سینما باید مردمی باشد نه برای برج‌نشین‌ها. یک عده خاصی دچار مالیخولیا آن‌ها خوش‌شان بیاید چون پول و رسانه در اختیار آن‌هاست. امکانات اکران و غیر اکران ممکن است در اختیار آن‌ها باشد. خوش‌آمد احزاب، خوش‌آمد روشنفکرنماها، خوش‌آمد اصناف خاص، طبقات خاص، طبقات حاکم حالا حاکم به مفهوم حاکمیت اقتصادی، سیاسی یا حاکمیت به مفهوم هژمونی در جامعه هنری و سینمایی و روشنفکری. به این معنا مردمی باشد بله مخاطب شما مردم هستند. اصل جامعه همین توده‌های مردم هستند ممکن است تخصص ندارند، اصطلاحات بلد نیستند اما حقیقت را بلد هستند و چون بی‌مرض و بی‌غرض هستند حقیقت را زودتر از اشراف، زودتر از خواص به این معنا هم درک می‌کنند، هم باور می‌کنند و هم به آن عمل می‌کنند. صادق‌ترند، پاک‌ترند، بنابراین وقتی می‌گویید مردمی به چه معنا می‌گویید مردمی؟ یک وقت می‌گویید مردمی یعنی عوام‌پسند، گیشه‌ای، مبتذل، به یک طبقه خاصی از مردم اشاره دارید، آدم‌هایی که اصلاً حوصله فکر کردن به هیچی را ندارند، به اخلاق و عقل و دین و بی‌دینی و عدالت اصلاً کاری ندارند او می‌خواهد فقط خوش باشد. عوام به این معنا این سینمای مردمی نیست بلکه این سینمای لمپن‌ها می‌شود لات‌بازی است. فیلم فارسی‌های قبل از انقلاب و نوع بعد از انقلابی‌اش با کلاه شرعی! یک وقت می‌گوییم مردمی داری به قاعده اصلی جامعه بشری توجه می‌کنید آن‌هایی که تاریخ و جامعه را می‌سازند انقلاب می‌کنند، هزینه می‌پردازند، همان‌هایی که امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه می‌گویند اشتباه بزرگ حکومت‌ها این است که فقط سراغ خواص می‌روند و می‌گویند این‌ها نخبگان و صاحبان ثروت و قدرت و رسانه هستند پول دارند، امکانات دارند، در خارج و داخل ارتباطات دارند برویم این‌ها را راضی کنیم! مردم را ول‌شان کن! امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید هرگز این کار را نکنید. رضا العامه داریم و رضاالخاصه داریم. سینمای دینی – انقلابی به این معنا باید توجه به رضاالعامه باشد رضایت توده‌های مردم باشد. حضرت امیر(ع) فرمودند می‌دانید توده‌های مردم چگونه‌اند؟ موقع زحمت و خطر در صحنه هستند آن‌ها دفاع می‌کنند و آن‌ها به جبهه می‌روند معمولاً طبقات متوسط به پایین. ولی موقع سفره غنیمت اغلب این‌ها ناله و غرغر و نق و طلبکار نیستند بخشی ازحق‌شان هم که به آن‌ها می‌دهید دعایتان می‌کنند و راضی‌اند. اما خواص به معنی خاص، اشراف، کسانی هستند که موقع خطر خودشان و بچه‌هایشان و اموال‌شان را می‌گیرند و به خارج می‌روند کنار این مردم نمی‌ایستند از جامعه دفاع نمی‌کنند موقع پیروزی صف اول غنیمت هستند و مدام غر می‌زنند این‌ها در جنگ نبودند ولی این‌ها بیشتر می‌گویند ما از جنگ خسته شدیم این‌ها در انقلاب نبودند ولی این‌ها می‌گویند آقا تا کی انقلاب؟ تحریم که می‌شود این‌ها صدمه نمی‌بینند یک پایشان خارج است یک پایشان داخل است، امکانات، ده‌تا خانه و ویلا و امکانات. این‌ها می‌گویند ما خسته شدیم آن وقت آن بخش اصلی که در انقلاب، در جنگ، در تحریم در همه جا بودند باز این‌ها بچه‌هایشان را به سوریه و عراق می‌فرستند که دفاع کنند. حضرت امیر(ع) می‌گوید توده‌ها را راضی کنید نه اشراف را. این‌ها سیر نمی‌شوند، این‌ها حریص هستند، این‌ها همیشه طلبکارند، این‌ها هیچ وقت هزینه نمی‌گذارند. سینمای انقلابی عماری به این معنا، بله باید یک سینمای مردمی باشد. مشکلات مردم باید مسئله اصلی شما باشد. مخاطب اصلی باید فطرت مردم باشد، احترام مردم، حقوق مردم، رشد مردم، تربیت مردم. به این معنا حتماً باید سینمای عماری، سینمای انقلابی، سینمای مردمی باشد. مثل خودِ عمار، عمار در آن شرایط سراغ بعضی ازخواص و نخبگان می‌رفت که در این قضایا و در جنگ جمل و صفین می‌پرسید که چه کار دارید می‌کنید؟ ایشان در جنگ صفین شهید شد اما مخاطب اصلی و هدف اصلی او توده‌های مردم بودند. از این شهر به آن شهر می‌رفت با مردم حرف می‌زد بعد اهل عمل هم بود سینمای عماری مثل خود عمار است پشت صحنه نمی‌ایستد که فقط حرف‌های روشنفکری بزند اگر لازم شد به خط مقدم نبرد می‌رود زمان جنگ زیر آتش و در میدان مین می‌رود. این بچه‌هایی که مستند می‌سازند چطور پا می‌شوند سوریه و عراق و لبنان و یمن و فلسطین می‌روند و جنگ 33 روزه می‌روند، در جنگ افغانستان، وسط طالبان، 20 روز زندگی می‌کند آن زمان بوسنی و... این‌طوری می‌شود. حالا این‌جا خیلی قدر آن‌ها را نمی‌دانند و در نظام رسانه‌ای غرب دوتا آدم این‌طوری پیدا می‌شوند که خطرپذیر باشند خط مقدم هم نروند دو کیلومتر پشت خط مقدم بروند این‌ها را قهرمان و بت رسانه می‌کنند. اسم‌شان یک برند می‌شود. مثلاً سی.ان.ان یک نفر را دارد که در هر ده سالی در دو- سه موقعیت خطر این تا نزدیکی‌های خط می‌رود این‌ها قهرمان می‌شوند! آن وقت ما این‌جا ده‌ها نفر از بچه‌ها را داریم که صد بار باید شهید می‌شدند در این صحنه‌ها گاهی حقوق‌شان را هم نمی‌دهند گاهی این‌ها فیلم‌شان را مجانی می‌دهند ولی پخش نمی‌کنند. خب این‌ها یک مظلومیت‌های این هنر مردمی است که در متن واقعیت است. انتزاعی و برج عاج‌نشینی و روشنفکربازی و فیلسفوف‌مآبی‌های الکی، آخه ما فیلسوف‌های الکی هم در این عرصه‌های هنر مدرن خیلی پیدا کردیم تیپ‌هایشان را روشنفکری می‌زنند کتاب‌هایشان هم زیر بغل‌شان می‌زنند همان کتابی که زیر بغلش است و می‌خواهند همه ببینند که این کتاب زیر بغلش است نمی‌تواند درست بخواند می‌خواند معنی آن را درست نمی‌فهمد پنج تا جمله حفظ می‌کند اسم این‌ها روشنفکری نیست کلاهبرداری است روشنفکر واقعی کسی است که با متن جامعه جلو برود. روشنفکر واقعی و مردمی کسی است که بفهمد در جامعه همین الآن کف جامعه چه مشکلات و واقعیت‌هایی است؟ این که امام می‌گوید رسانه دانشگاه است، این توقع هنر اسلامی انقلابی است مکتب انقلاب از هنر و از سینما از رسانه‌ها و از فضای مجازی امروز، از همه چیز، از تئاتر، هنرهای تجسمی، ‌کاریکاتور و از همه چیز.

سؤال: سؤال کردند آیا شاخه‌هایی مثل گرافیک و کاریکاتور می‌تواند عماری باشد چون قرار است در جشنواره عمار گرافیک و بازی‌های رایانه‌ای و تئاتر ورود کنیم؟

جواب استاد: این تقسیم که هنرهای تصویری، تکنیکی همه‌شان سابجکتیویته و اومانیستی هستند این‌ها یک حرف درستی است که بعضی‌ها دارند با حُسن نیّت نتایج غلطی از آن می‌گیرند. در مفاهیم نه فقه اسلام، نه اخلاق اسلام، نه عرفان و فلسفه اسلامی در آیات و روایات،‌ بر اساس ابزار هنر را تقسیم نمی‌کنند که از چه ابزاری داری استفاده می‌کنی؟ ضمن این که مفهوم سابجکتیویزم، مفهوم عینیت و ذهنیت، و رابطه آن با تخیّل لزوماً شیطانی و نفسانی و اومانیستی نیست دو وجه دارد حالا به آن اشاره می‌کنم رابطه تخیّل با واقعیت. که این که بعضی‌ها می‌گویند در هر عنصری خیال بیشتر دخالت کند آن هنر غیر دینی‌تر می‌شود این عبارت درست نیست انواع خیال و تخیّل داریم. رابطه فکر، عقل، خیال، حس، ظاهر، باطن، برزخ ظاهر و باطن، دنیا، آخرت و عالم برزخ، خیال منفصل، خیال متصل، این‌ها را دوستان بعضی‌ها اطلاع ندارند و خیال می‌کنند که صرفاً این‌ها مفاهیم یونانی است و کل مفاهیم یونانی هم شرک‌آمیز است نه آقا بعضی از این‌ها مفاهیم شرک‌آمیز است و بعضی‌های آن اسلامی است می‌خواهد یونانی باشد می‌خواهد عربی باشد ایرانی باشد، شرقی یا غربی باشد. نه تقسیم جغرافیایی و نه تقسیم ابزاری، این‌ها تقسیم درستی نیست البته نمی‌خواهم بگویم کلاً عاری از واقعیت است حتماً یک حقایقی در آن هست منتهی آن را مطلق می‌کنند! یک پنج گرمی را اثبات می‌کنند ولی می‌خواهند از آن پانصد کیلو نتیجه بگیرند. آن وقت نتیجه آن این است که یک اقیانوسی از امکانات را از دسترس انقلاب اسلامی دور می‌کنند تحت این که این‌ها ذاتاً دینی شدن نیست. بنابراین جواب سؤال‌تان که آیا می‌شود گفت که بعضی شاخه‌ها ذاتاً دینی‌ترند؟ نه، نمی‌شود گفت که کدام شاخه‌های هنری دینی‌ترند یا نیستند. دینی بودن ابزار و شاخه هنری، دینی بودن یا نبودن بستگی دارد به 1) مبادی شناختی آن؛ 2) غایات و اهداف آن که هدف آن چیست و آثار و نتایج آن در جامعه چیست و 3) روش‌ها. اگر و تا آنجایی که با معیار حقوقی و اخلاقی قابل تقسیم به درست و نادرست‌، مشروع و نامشروع هستند اگر هستند. اگر هم نیستند که نیستند. دیگر عمدتاً مشروع اسلامی بودن یا نبودن، دینی بودن یا نبودن شاخه‌های هنری بستگی دارد که شما با چه ایده‌ای سراغ کدام شاخه هنری می‌روید و چه نتایج و آثاری در جامعه می‌گذارید؟ این بستگی به آن دارد. گرافیک ذاتاً دینی‌تر است یا تئاتر؟ تعریف شما از دینی و دینی‌تر چیست که این سؤال را می‌پرسی؟ دین چیست؟ دین پیام خداوند به بشر است که به عالم این‌طوری نگاه کن یعنی انسان‌شناسی، هستی‌شناسی، جهان‌شناسی‌تان، به عالم و آدم، به زندگی‌تان این‌طوری نگاه کن این درست است واقع‌بینانه و الهی است. الآن یک کسی بگوید که آقا موبایل ذاتاً دینی است یا غیر دینی؟ خب این استفاده از موبایل استفاده غلط است و یک استفاده هم استفاده درست است. اغلب شاخه‌های هنری همین‌طوری است. گرافیک ذاتاً دینی یا غیر دینی است؟

سؤال: می‌گویند هنر نباید به حجیّت برسد؟

جواب استاد: خیلی سؤال خوبی است. خب حجیّت چیست؟

سؤال: این که مثلاً یک فقیه این هنر را تأیید کند.

جواب استاد: خب فرض کنیم جواب شما آری است. چه منافاتی با عرض من دارد؟ من همین را دارم می‌گویم. حالا تعبیر شما حجیّت است. اتفاقاً شما دارید به این سؤال یک جوابی می‌دهید که به حرف من نزدیک‌تر است تا حرف سؤال کننده. سؤال کننده می‌پرسد که آیا بعضی از شاخه‌های هنری و رسانه‌ای ذاتاً دینی‌تر نیستند؟ آیا گرافیک و بازی‌های رایانه‌ای و تئاتر می‌توانند دینی باشند؟ آیا می‌شود گفت که تئاتر از سینما دینی‌تر است؟ حالا توضیح آن این است، حالا به این دلیل که تئاتر در حضور مخاطب اجرا می‌شود بازیگر باید با بدنه مردم ارتباط داشته باشد، توده مردم می‌توانند در تئاتر مشارکت کنند یا بهتر حس را منتقل می‌کند یا کم هزینه‌تر است و... به نظر من به خودِ این سؤال اگر یک کمی دوستان فکر کنند پاسخ این‌ها روشن است. یعنی اگر یک کسی با مفاهیم و فقه اسلام، با اخلاق اسلام و با تربیت اسلام آشنا باشد این جواب‌ها روشن است. یک وقت دارید از موضع هزینه و دخل و خرج و اسراف بحث می‌کنید این چه ربطی به هنر دارد؟ در هر کار دیگری هم که اسراف و ریخت و پاش آن کم است بله. اما یک وقتی می‌گویید هزینه آن بیشتر است،‌خب کاری که فاید‌اش بیشتر است هزینه‌اش بیشتر است. این‌طوری نیست که هنر اسلامی همه جا باید هنر کم‌هزینه‌تر باشد. نه، اسراف در فرهنگ اسلامی از جمله در سینما و هنر وقتی است که نسبت بین هزینه و فایده عادلانه و معقول نباشد. ریخت و پاش است، اسراف است، تبذیر است. یک کار بی‌تأثیر میلیارد پول را خرج آن کردی حالا این تأثیر را ندارد این می‌شود خلاف اسلامی، از چه جهت؟ از جهت هزینه اقتصادی. ولی همان ممکن است از یک جهت دیگر اسلامی باشد، ببینید ما مثلاً صدتا ارزش اسلامی داریم شما راجع هر پدیده انسانی که می‌خواهید قضاوت کنید که دینی است یا دینی‌تر یا غیر دینی است یا به تعبیر شما حجّت داریم یا نداریم باید تمام این ارزش‌ها را در آن بسنجیم. لذا هر فیلم و تئاتر و سینما یا هر هنر دیگری یا فیلم سینمایی را این‌جا بگذارید نشان بدهید ما و شما می‌توانیم قضاوت کنیم و بگوییم این جدول مثلاً صدتا خانه دارد از صد نمره ما به این فیلم چه نمراتی را می‌دهیم؟ مثلاً می‌گوییم از جهت تأثیرگذاری در مخاطب و جاذبه‌های تصویری نمره‌اش این است. خب حالا این یک ارزش اسلامی است یا غیر اسلامی؟ استفاده درست از جلوه‌های ویژه،‌ این اسلامی است یا غیر اسلامی؟ یک وقت ممکن است کسی بگوید جلوه‌های ویژه چون تخیّل است و عین واقعیت نیست و واقعیت‌سازی است این اسلامی نیست خب این را باید ثابت کنید که به چه دلیلی این حرف را می‌زنید؟ کجای اسلام گفته که شما اگر تخیّل شاعرانه کردی این غیر اسلامی است؟ شعر است، سینما نبوده، شعر که بوده، مایه‌های همه هنرها شعر است. همه هنرها شاعرانه است. می‌گویند این تابلو را شاعرانه کشیده، این سینما شاعرانه است، این موسیقی شاعرانه است چون شعر یک نوع تناسب آهنگین لذت‌بخش درونی است که در شعر مایه همه هنرهاست،‌ شاعر سمبل همه هنرهاست. تمام هنرمندان به آن میزان که شاعرند هنرمندند. منتهی یک شعر آن در نقش و رنگ تجسم پیدا می‌کند، در رنگ، تدوین، مونتاژ، یکی در مجسمه و... حالا یک کسی بگوید که مگر همه شعر واقع‌نمایی است؟ نخیر؛ شعر تخیّل است. شعر واقعیت نیست شعر ترکیب واقعیت و تخیّل است. آیا اگر ذات شعر چون تخیّل است غیر اسلامی است ذات هر هنری که با هر میزانی با تخیّل آمخیته است غیر اسلامی است خب ما یک چنین دیدگاهی را در نگاه اسلامی نداریم. در نگاه اسلامی خود شعر هم تقسیم می‌شود به مشروع و نامشروع. می‌گوید اگر شعری داری برای تحریک جنسی می‌گویی، شعر داری می‌گویی برای ایجاد اختلاف بین مردم و می‌خواهی جنگ نژادی و قومی راه بیندازی. شعری داری می‌گویید که به یک کسی توهین می‌کنید و آبروی کسی را می‌برید، شعری دارید می‌گویید که کفر را با مغالطه دارید ترویج می‌کنید و باطل را به جای حق دارید نشان می‌دهید. این شعر، هر چه هم به لحاظ هنری قوی، به لحاظ نمره خوب به آن می‌دهید چون تأثیرگذار است اما به لحاظ محتوا به آن نمره صفر می‌دهید. حالا اگر شما آمدید این قالب و هنر را در اختیار خدمت یک محتوای الهی، انسانی، اسلامی قرار دادید آن اثر هنری شما،‌ سینما، تئاتر،‌گرافیک و هرچه که هست، تمام هنرها، ابزار، غیر ابزار، تکنیک، غیر تکنیک، این‌ها حجّت دارد. شما می‌گوید حجّت داشتن یعنی یک فقیهی بگوید، من این را تازه قبول ندارم. یک فقیهی بگوید این اسلامی است آن کافی است نه؛ آن فقیه باید استدلال کند که چرا اسلامی است؟ ما چون در این عرصه که مقلد نیستیم بله هر هنرمندی که قدرت اجتهاد دینی ندارد او حتماً باید ببیند فقیه او و استاد اخلاق چه می‌گوید؟ استاد عرفان نظری چه می‌گوید، محدّث قرآن و مفسر چه می‌گوید؟ اگر می‌خواهد مسلمانانه هنرورزی کند. چنان که اگر یک مارکسیست بخواهد به مثابه یک مارکسیست کار هنری بکند باید به منابع مارکسیستی یا تسلط داشته باشد یا استاد داشته باشد و الا می‌تواند بگوید من هنرمندم ولی نمی‌تواند بگوید من هنرمد چپ هستم! و همین‌طور دیگران. آن هم باید حجّت داشته باشد یعنی سینمای لیبرال هم، سینماگر باید حجّت داشته باشد. سینمای لیبرالی، برای او چه حجّت است؟ پس بنابراین باید حجّت داشته باشد. اتفاقاً ما همین را می‌گوییم. می‌گوییم چه زمانی تکنولوژی و صنعت و سینما و همه هنرها، انواع و اقسام هنرها چه زمانی حجّت پیدا می‌کند؟ حجّت پیدا کردن یعنی مشروع بودن، کی مشروع است؟ اسلامی است؟ - این جمله را دقت کنید خیلی جملة ساده‌ای است ولی حلّال بسیاری از ابهامات است – هر هنری هر شاخه هنری، هر نوع هنری، هر نوع سینمایی که شعری،‌ رمانی، هرچه که کمک کند که فرد یا جامعه دینی را به شناخت جهان‌بینی و هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و خداشناسی اسلامی، یعنی به عقاید و جهان‌بینی اسلامی نزدیک‌تر کند، واقف‌تر کند، معتقدتر کند یا به ارزش‌های اخلاقی اسلامی گرایش پیدا بکند یا سبک زندگی و احکام فردی و اجتماعی اسلامی را در جامعه ترویج کند آن هنر، به همان اندازه اسلامی است. آن وقت یک محصول هنری ممکن است از یک جهتی اسلامی باشد مثلاً یک مضمون اخلاقی قشنگی را در جامعه جا انداخت. مثلاً صله رحم را، رابطه انسانی و اخلاقی همسایه‌ها با هم، به بچه‌ها آموخت که با پدر و مادر و با والدین چطور باید رفتار کنید؟ این از یک نظر نمره اسلامی‌اش 20 است. ولی از یک شیوه‌هایی استفاده کرده، بعضی از تصاویر و بعضی جوک‌ها و بعضی از امکانات را آورده که آن‌ها خلاف بعضی از ارزش‌های اسلامی است که آن‌جا نمره‌اش پایین می‌آید. ارزش‌های اخلاقی اسلام تمام جهان بشری هرجا آدم‌های منصف را با آن‌ها حرف می‌زنیم قبول دارند، عفت است، اخلاق است، معرفت است، فداکاری است، انصاف است، ایثار است، پشت سر همدیگر علیه هم حرف نزنیم، کارهای همدیگر را حمل بر صحت بکنیم، برداشت بد نکنیم، یکدیگر را ببخشیم، این‌ها اخلاق اسلامی است هرجای دنیا شما بروید بگویید می‌گویند این‌ها اخلاق‌های خوبی است، ‌اخلاق‌های انسانی است. آن‌ها به وجه دنیوی آن کار دارند چون این‌ها هم آثار و برکات دنیوی دارد، یک جامعه بدون کینه، بدون نفرت، بدون دوگانگی، بدون نفاق، بدون خشونت را اسلام می‌خواهد. خب یک فواید دنیوی دارد اخلاق سکولار و سینمای سکولار اخلاقی تا این‌جا می‌تواند با ما مشترک باشد. اما یک آثار علاوه بر آن، اخروی و ابدی دارد. دیگر سینمای سکولار حتی اگر از اخلاق انسانی حرف می‌زند دیگر آن سینماگر به این بُعد آن نه توجه دارد و نه مخاطب خود را به این بُعد توجه می‌دهد که ریا نکردن، دروغ نگفتن، خیانت نکردن، ‌گران نفروختن، یک آثار و برکات دنیوی دارد این را تو هم فهمیدی، البته سینمای سرمایه‌داری این را نمی‌فهمد ولی یک بخشی از سینمای انسانی غرب و شرق این را می‌فهمد. اما یک بخش دیگر هم دارد که آن را تو نمی‌فهمی چون تو انسان را به همین 40- 50 سال، 60 سال محدود کردی. ما در این بُعد یک اشتراکاتی داریم، یک تفاوت‌هایی داریم. همین الآن من بعضی از این کلیپ‌ها را در فضای مجازی می‌بینیم این‌قدر زیبا مفاهیمی که دارد آن آیه و حدیث در ذهنم می‌آید. ولی یک فیلمساز غیر مسلمان می‌گوید من به اخلاق انسانی اعتقاد دارم به خاطر منافع دنیوی‌اش. من این ویدئوکلیپ را می‌بینم... مثلاً یکی هست که بچه‌هایی به پدرشان سر نمی‌زنند، خبر مرگش را منتشر می‌کنند یک مرتبه همه با لباس عزا می‌آیند می‌بینند بابا زنده است، می‌گوید من می‌خواستم بگویم آن وقتی که می‌خواهید بعد از مرگم سراغ من بیایید همین الآن بیایید با هم یک شامی بخوریم. خب این همان صله رحم، احترام به پدر و مادر، محبّت و عشق خانواده است. این‌ها هم جزئی از ارزش‌های اسلامی است ولی این را طرف بدون توجه به توحید و مبدأ و معاد دارد می‌گوید. او نگاه ناقصی دارد او نگاه اسلامی کامل نیست اما غیر اسلامی هم نیست. ما در سینماها و هنر انسانی مشترکاتی با سینمای آنان داریم حتی در فیلم‌های هالیوودی. من معتقد نیستم که تمام فیلم‌های هالیوودی همه‌اش کفر و شرک و فساد است. نه؛ بعضی از همین فیلم‌هایی که در هالیوود دارد تولید می‌شود بعضی از این‌ها درست است که نمی‌شود به آن‌ها گفت که یک سینمای اسلامی است اما بسیاری از مضامین اسلامی در بعضی از این فیلم‌ها من می‌بینم یعنی خیلی زیبا دارد یک روایتی را یک آیه یا یک حدیثی را بیان می‌کند. بعضی از این فیلم‌های کره‌ای را که تلویزیون پخش می‌کند بسیاری از آن‌ها مضامین اسلامی دارد منتهی کل اسلام را وقتی نبینی و یک جزء آن را فقط ببینی، یعنی بگویی من توحید و معاد آن را کاری ندارم ولی حکم خاص فقهی، این حکم خاص اخلاقی،‌ ما هم می‌گوییم احترام به دیگران، او هم می‌گوید احترام به دیگران، این را فقط ببینیم این نگاه ناقص به هنر دینی است اما در عین حال نباید بگوییم چون در آن توحید نیست،‌ مبدأ و معاد نیست، شرک است یا مثلا زرتشتی‌ها جهان را دوقطبی می‌بیند یا مثل مسیحی‌ها تثلیث جهان را سه‌قطبی می‌بیند یا مثل بت‌پرستان و مشرکین جهان را هزارقطبی می‌بیند، خدایان، میلیون‌ها خدایان دارند یا مثل تفکر الهی اسلامی، توحیدی و تک‌قطبی عالم را می‌بیند. حتی شیطان را، در پروژه خدا تعریف می‌کند نه رقیب خدا که بر خدا در یک جاهایی غلبه کرده است. خب این نگاه‌ها در این تفسیرها تأثیر می‌گذارد. بنابراین این جواب این سؤال. خب من سؤالات شما را سریع بخوانم.

سؤال: می‌فرمایند که آیا می‌توان در کار هنری از شاخه‌های مختلف استفاده کرد؟ می‌شود گفت بعضی از شاخه‌ها ذاتاً دینی‌ترند؟

جواب استاد: نه من نمی‌فهمم که کدام شاخه‌ها ذاتاً دینی‌ترند؟ این را به من توضیح بدهم تا من بفهمم.

یکی از حضار: شهید آوینی می‌فرمایند که رسانه‌ای مقدس است که در خدمت خدا و ارزش‌های دینی باشد منتهی این‌طور که شنیدم بعضی از این رسانه در جهت اهداف شیطانی خودش قرار می‌گیرد (نامفهوم).

جواب استاد: آن‌جا غلبه با سکس و مالیخولیا و ترس و شهوت و وحشت است اما این که همه سینماهای آن‌جا ذاتاً اومانیستی است. این فرمایش شما مغایرتی با عرایض بنده نداشت.

همان: شما فرمودید که ذاتاً نمی‌شود... (نامفهوم).

جواب استاد: ببینید گرافیک که، ما خانم گرافیک و آقای سینما که نداریم این‌ها اسم‌هایی است که ما روی کارکرد بشر می‌گذاریم. سینما یک پدیده‌ای درعالم نیست که سینما باشند. مثلاً بگویند این لیوان است، آن سنگ است آن هم سینماست! سینما یک فعل انسانی است ترکیبی از صنعت و تکنیک و هنر و معرفت است. این ترکیب، یک فعل انسانی است. فعل انسانی، یا یک بخشی از فعل انسان حُسن و قبح فاعلی است یک بخشی از آن حُسن و قبح فعلی است یعنی عمل شما که محصول آن فلان فیلم یا فلان تئاتر یا فلان گرافیک شده است این پدید‌ای که محصول این عمل انسانی است دوتا سؤال در مورد آن می‌پرسیم 1) حُسن و قبح فعلی. این فعل که محصول آن این فیلم شده است آیا حَسن است یا قبیح؟ چطوری داوری می‌کنیم؟ مسلمان جواب می‌دهد که آقا هر فعلی که به گسترش و تعمیق و تحقق احکام و اخلاق و ارزش‌های الهی توحید و عدالت کمک کند به همان میزانی که کمک می‌کند دینی است هر سینما و هنری که صدمه می‌زند یعنی این محصول هنری و این نقاشی که شما می‌بینید بیرون می‌آیید از عالم مأیوس شدید احساس پوچی می‌کنی، این هنر تأثیرگذار است به لحاظ تکنیک و هنر‌ و حرفه‌ای قوی است نمره‌اش بالاست این یک رمان تأثیرگذار است رمان باطل تأثیرگذار. تأثیرگذار است هنرمندانه است چون تو کتاب را باز کردی دیگر نمی‌توانی ببندی. این هنر است. به وجه هنری نمره شما 20. اما با این ابزار هنر، با این ظرف چه مظروف و چه محمولی را توی حلقوم عقل و قلب و اخلاق و رفتار و سبک زندگی مردم ریختی؟ گنداب ریختی! به این لحاظ نمره شما صفر است. منتهی می‌دانید چون اغلب ماها مخصوصاً جوانان و نوجوانان که وارد این عرصه می‌شوند قدرت تفکیک این دوتا را از هم ندارند. می‌بیند یک رمان خوب و قشنگ می‌خواهد بخواند بعد می‌بیند آن لابلای رمان داستان خیانت جنسی هست، از نوجوانی این رمان‌های مختلف از آندرژیت، داستایوفسکی را من خیلی می‌خواندم حتی قبل از این که وارد طلبگی و حوزه بشوم بسیاری از رمان‌ها را در خانه پدری ما بود من همه را می‌خواندم. مدام سعی می‌کردم که می‌شود آیا وجه هنری و جمله‌های زیبای تأثیرگذارش را که گاهی می‌بینید یک جمله در یک رمان، به اندازه یک کتاب حرف است واقعاً به اندازه یک کتاب حرف دارد. یعنی یک صفحه در قالب یک داستان یک صحنه‌ای را دارد تجسم می‌کند دوتا جمله زیبا، دوتا تشبیه، دوتا کنایه، اصلاً کار ده‌تا مقاله را می‌کند. خیلی سعی می‌کردم که می‌شود من این را بخوانم اما به محتوای آن را بفهمم که کجا درست یا نادرست است؟ اغلب کتاب‌هایی که در دهه 50 و 60 بود من در نوجوانی و اوایل جوانی حتی اوایل طلبگی‌ام من همه این‌ها را می‌خواندم. خب خیلی تلاش می‌کردم که بین محتوا و تکنیک این‌ها تفکیک کنم. رمان‌نویس‌های بی‌دین بودند. یعنی اصلاً در محتوای داستانش حتماً خیانت جنسی،‌ قمار، شرابخواری، دروغ گفتن به همدیگر را این‌قدر قشنگ ترسیم می‌کند که دروغگو قهرمان می‌شود. بتوانید یاد بگیرید که چگونه قهرمان‌سازی کنید اما دروغگو قهرمان نشود. صادق قهرمان بشود. این تفکیک بین هنر و تکنیک و محتوا، کار سختی است همه جا برای همه شدنی نیست و لذا خیلی از بچه‌ها مسلمان هستند که شما می‌بینید که وارد این عرصه می‌شوند تا وقتی که مطالعه نکردند سواد رسمی‌شان کم است کارهای اسلامی می‌کنند وجه هنری ضعیف‌تر است اما وجه محتوایی آن خوب است. بعد که شروع می‌کنند در این عرصه‌ها می‌روند چون مطالعات اسلامی که ندارند کلاً چندتا مقاله اسلامی و دوتا کتاب ناقص از فلانی خواندند و تا آخر عمر این‌ها بس‌شان است و اسلامی شدند ولی از آن طرف مدام دارد می‌خواند و مدام دارد فیلم می‌بیند صدتا مسئله مطرح می‌شود ظاهر آن تکنیکی است ولی در واقع محتوایی است. مسئله جبر و اختیار، ‌مسئله عشق، عشق زمینی و آسمانی، مسئله خانواده،‌ خیانت جنسی. مسئله حرص،‌ مسئله زهد. این که خدا هست؟ نیست؟ یعنی چه که خدا و عالم غیب چیست؟ فرق خرافات با غیب چیست؟ خب این‌ها پیش می‌آید و خودش هم ناخودآگاه به این‌ها گرایش دارد ولی نه سواد دارد، نه کتاب خوانده، نه استاد دیده، می‌بینید لذاً غالباً این بچه‌ها این‌طوری‌اند هرچه که در این سیر رسمی آکادمیک بیشتر کتاب‌های رسمی می‌خوانند و فیلم می‌بینند آن خلوص فطری‌شان ضعیف‌تر می‌شود. کم‌کم نسبی‌گرا، شکاک، اصلاً معلوم نیست چه درست است و چه غلط است؟ بعد از آن طرف فشارهای زندگی هست بالاخره پول باید داشته باشی، شهرت می‌خواهی، که آن‌ها یک اقتضائاتی دارد که غالب آن‌ها توی عوالم خیانت به خود و دیگران می‌رود. کم‌کم می‌فهمد این کار غلط است مسلمان این کار را نباید بکند این فیلم را نباید بسازد، این شعر را نباید این‌طوری بگوید می‌فهمد اما می‌گوید. می‌گوید این‌جا همه انحرافات فکری و تئوریک نیست آن وجه نفسانیت ما قالب می‌شود لذا می‌بینید هرچه این بچه‌ها به اصطلاح تجربه بیشتر و مطالعه آکادمیک‌شان بیشتر می‌شود کم‌کم در آن اصل حق و باطل بیشتر شک می‌کنند. چرا؟ چون هم سواد نظری اسلامی‌شان اغلب ضعیف است، مطالعات اسلامی ندارند. هنرمند مسلمان باید کتاب بخواند، اگر در حوزه سینماست زیاد باید فیلم ببیند، در هر کاری که هست زیاد باید آن کار را بکند اما در کنار آن و به موازات آن باید زیاد اسلام بخواند. یک عالمه پاسخ این سؤالات در قرآن کریم و آیاتی است که آن‌ها را گاهی ماه رمضان‌ها می‌خوانی ولی نمی‌دانی این‌ها پاسخ‌های همان سؤالات توست. احادیثی است که یک کسی روی منبر می‌گوید ولی تو نمی‌فهمی این جواب همان سؤال جبر و اختیار جنابعالی است که فیلم جبرگرای مادی می‌سازی. یا موسیقی مأیوس کننده می‌سازی. خب الآن موسیقی‌ای داریم که مروّج خشونت است. موسیقی‌ای که جنون آفرین است. موسیقی‌ای که به جای این که به تو آرامش بدهد تو را مضطرب می‌کند روح تو را وحشی می‌کند، تو را خشن می‌کند. موسیقی‌هایی هست که وقتی گوش نکردی مؤدبی، وقتی گوش می‌کنی بی‌تربیت می‌شوی و با مادر و پدر و دوستانت و به همه توهین می‌کنی. خب این‌ها آثار انواع موسقی است. موسیقی‌ای هست که اختیار کنترل شهوت را از تو می‌گیرد. وقتی گوش می‌کنید دلت می‌خواهد همان لحظه یک گناهی را انجام بدهی هوس و شیب وجودی تو به آن سمت می‌رود. موسیقی‌ای که خشونت راه می‌اندازد، موسیقی‌ای که شهوت را تحریک می‌کند، موسیقی‌ای که تو را به حوزه مالیخولیا و توهمات می‌برد، لذا حکمای اخلاقی می‌گویند حتی موسیقی حلال را زیاد گوش نکنید زیاد معتاد نشوید چون وقتی کسی در موسیقی غرق شد این توهمی می‌شود. واقعیت‌گریز است، اراده او ضعیف می‌شود. آدم‌های بااراده قوی نمی‌بینید. ممکن است روح او لطیف می‌شود، زودرنج می‌شود، حساس می‌شود ولی دیگر اراده‌های قوی، تصمیم‌های قوی بزرگ کم می‌شود. بعد وقتی که کسی مدام فیلم می‌بیند،‌ مدام موسیقی گوش می‌کند یک مرض مسری می‌شود. بخشی از جوان‌ها و نوجوان‌ها. بچه‌های خوب اما بیکار، این ابزار هم در اختیارشان است حالا غیر از این که از این طریق به فساد و گناه کشیده شود و این مسائل و گناه یا انحرافات دیگر برایش عادی بشود که آن یک خطر بزرگ است اصلاً سالم‌ترین موسیقی و فیلم، وقتی که یکسره در عالم تخیّل و رؤیا و صوت رفتی، دیگر واقعیت را نمی‌بینی و در برابر واقعیات زود شکست می‌خوری. زود مأیوس می‌شوی، زود خسته می‌شوی. روح تو دیگر شاعرانه نیست بلکه هپروتی می‌شود. یعنی دلت می‌خواهد و می‌گویی می‌شود من آن بالا بروم بدون این که سختی از پله‌ها بالا رفتن باشد؟ می‌شود از دیوار رد شوم؟ این‌طوری می‌شود یعنی تو را از واقعیت دور می‌کند یعنی یک بخشی از رابطه هنر و واقعیت این است. یک هنری داریم واقع‌بین، یک هنری داریم واقع‌گرا. واقع‌گرایی هنر غیر متعهد است هنر کاسب است. البته غیر متعهد به حقیقت؛ و الا ما هنر مطلقاً غیر متعهد نداریم. هر هنرمندی حتماً متعهد به یک چیزی است. دعوا و بحث این است که متعهد به چه هستیم؟ یکسری از هنرمندان متعهد به پول برای خودشان هستند متعهد به شهرت خودش، متعهد به جاه‌طلبی، تو هم متعهدی. متعهد به شهوتی، متعهد به شهرت‌طلبی خودت هستی، یک عده متعهد به حقیقت، به عدالت، به اخلاق اجتماعی، خدمت به خلق، تقرّب به خداوند، کمک به اجرای عدالت، امر به معروف، نهی از منکر، سینمای امر به معروف و نهی از منکر منتهی از نوع هنرمندانه آن نه بی‌هنرانه آن. پس هر دویتان متعهد هستید او متعهد به فضیلت و حقیقت و عدالت است تو متعهد به شهوت و لذت و شهرت هستی. متعهد به پولی. اصلاً ما هنر غیر متعهد نداریم. هنرمند غیر متعهد نداریم همه هنرمندان به نوعی به واقعیت مربوط هستند منتهی ارتباط با واقعیت چند نوع است. یکی تفسیر پوزیتویسیتی از واقعیت، آقا واقعیت این است! واقعیت جزو واقعیت بشر زنا، مواد مخدر، خیانت، ربا، دزدی، قتل، این‌ها همه هست شما وقتی که مدام موعظه می‌کنی امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح، عدالتخواهی و آرمان‌گرایی و فلان، واقعیت بشر را نمی‌بینی. این واقعیت را باید به رسمیت بشناسی. بشر همین است. همین موجود است هی چند هزار سال است هی می‌گویید ای بشر بد خوب بشو، بی‌تربیت باتربیت بشو. خب این هم نتیجه آن. کجا شده؟ بنابراین تسلیم این واقعیت بشوید و به رسمیت بشناسید. به رسمیت شناختید خب حالا بیایید در چارچوب توجیه همین واقعیت فیلم بساز. لذا بعضی‌ها وقتی می‌گویند سینمای واقع‌گرا می‌گوید آقا واقعیت بشر، همه ابعاد واقعیت بشر را باید گفت این بشر دستشویی هم می‌رود، این سینما باید بشر را در دستشویی هم نشان بدهد، با همسرش توی رختخواب هم می‌رود باید آن را هم نشان بدهد! اسم این سینمای واقع‌گرا و واقع‌بین است؟ این هنر واقع بین‌ است؟ واقع‌گرایی را در نقطه مقابل حیا و اخلاق قرار می‌دهد؟ آیا دعوت به حیا واقع‌بینی نیست؟ یعنی هنر اسلامی یکی از ارزش‌هایی که در یک سینما و هنر شما بتوانید در جامعه تشویق کنید مفهوم حیا و مفهوم شرم است. اگر در جامعه ما افراد بی‌شرم شدیم هیچ جوری درست نمی‌شویم. یعنی ممکن است کل قرآن را حفظ کنیم، متون قرآنی را حفظ کنیم، استاد اخلاق بشویم، روشنفکر بشویم، ملا بشویم، ولی بی‌شرم باشیم! بی‌شرم کسی است که ربا می‌دهد و می‌گیرد و می‌گوید که ربا نخور. می‌پرسد برای چی؟ نمی‌دانی برای چی؟ می‌گوید با ناموس مردم در فضای مجازی رابطه نزن، می‌گوید برای چی نزنم؟ می‌گوید آقا تقلب نکن جنس تقلبی در بازار نده، می‌گوید می‌شود بگویی چرا؟ این یعنی بی‌شرمی. یعنی وقتی یک نسل و جامعه‌ای، ماها شرم را از دست دادیم دیگر انبیاء، حکمای عالم بنشینند جلوی ما بهترین حرف‌ها را بزنند شما فکر می‌کنید اثر دارد؟ اتفاقاً آن طرف برایت بهتر از خودت می‌گوید. می‌گوید آقا ببخشید لطفاً این‌قدر ور ور نزن می‌خواهی من به تو بگویم که چه داری می‌گویی؟ می‌خواهی استدلال‌های فلسفی و اخلاقی‌اش را هم به تو بگویم که چرا؟ و چه خوب است و چه بد است؟ من فهمیدم چه گفتی، نمی‌خواهم. این خطرناک است. حالا اگر یک سینما و هنری آمد و مفهوم شرم را در جامعه احیاء کرد که آقا خجالت، حیا، کرامت انسانی، حد، کسی که می‌تواند سؤال بکند به زبان بیاورد که چرا زنا بد است می‌فهمد چرا ولی باز هم می‌گوید. چه کسی گفته باید ازدواج کنیم؟ با این نمی‌شود دیگر کاری کرد. پیامبر(ص) فرمود جایی که شرم بود همه ارزش‌ها باشد هیچ کدام عمل نمی‌شود.

- خب از این شاخه به آن شاخه دارم می‌پرم- یک عالمه مطلب دیگر آورده بودم در حوزه عرفان و فلسفه در عرفان نظری، فلسفه رابطه تخیل و رابطه شهود و واقعیت، هنر و واقعیت شش‌تا در عنوان مفهوم واقعیت و هنر، متأسفانه به هیچ کدام از این‌ها نرسیدم که بگویم. فقط این سؤالاتی که به من دادند سریع جواب بدهم.

سؤال: مبانی نظری سینمای مردمی و مشارکت مردم در سینما چیست؟ بعد توضیح دادند که مشارکت مردمی را در ساختار سیاسی پذیرفتیم (مردم سالاری دینی) در اقتصاد هم پذیرفتیم مشارکت مردم در اقتصاد، مشارکت مردم در سینما و رسانه چیست؟ آیا مردم فقط بیننده باشند یا می‌توانند تولیدکننده باشند؟ سفارش‌دهنده باشند، اکران کننده و معیار باشد؟

جواب استاد: هر کدام این‌ها یک جوابی دارد اولاً سینما به عنوان یک تخصص، چون سینما هم یک فن است، مهارت است، هنر است، هم تخصص است و هم یک محتوای اعتقادی است که حق و باطل داری می‌گویی،‌ خب این‌ها احتیاج به تخصص و درس دارد اگر مرادتان از مردم یعنی آدم بی‌تخصص و عوام، نخیر، اسلام طرفدار تخصص است. مثل این که بگویید بیاییم سدسازی را مردمی کنیم، مردم خودتان بروید سد بسازید، خب او چند میلیون خرج می‌کند سد می‌سازد بعد هم سد خراب می‌شود هم شهر را آب می‌گیرد. اگر منظورتان از سینمای مردمی، یعنی سینمای بدون آموزش و تخصص و بدون سواد، این یعنی همان سینمای عوام. همه جا علم بر جهل مقدم است. همه جا تخصص بر عوام بدون مقدم است.

سؤال: می‌گویید می‌توانید مردم تولید کننده باشند؟

جواب استاد: به یک معنا بله، به یک معنا که الآن عرض کردم نه.

سؤال: آیا می‌توانند مردم سفارش دهنده باشند؟ بعد سؤال کردند که مفهوم سفارش دادن، سینمای سفارشی، هنر سفارشی، یک مفهوم خوبی است یا بد است؟

جواب استاد: این بستگی به این دارد که چه کسی دارد چه سفارش می‌دهد؟ یک کسی غذای سالمی برای گرسنگان سفارش می‌دهد این خوب است. یک کسی دارد غذای آلوده مسموم سفارش می‌دهد برای منافع خودش و به ضرر جامعه، خب این بد است. اصلاً چرا با مفاهیم مطلق برخورد می‌کنید؟ تکنیک خوب است یا بد؟ سینما بد است یا خوب؟ سفارش بد است یا خوب؟ خب چرا این‌طوری؟ یک کمی با مفاهیم و ارزش‌های اسلامی آشنا بشوید می‌بینید که این سؤال‌های روی هوا به درد نمی‌خورد این‌ها اصلاً سؤال نیست. سینمای سفارشی خوب است یا بد است؟ خوب است و بد است. خود امر به معروف و نهی از منکر سفارش است. سینما سفارشی به این معنا که جنابعالی پول داری، نفوذ داری می‌توانی سفارش بدهی یک چندتا هنرمند هستند که بیکارند و خیلی هم گرایش‌های طرف شما را ندارند ولی برای پول حاضر است هم فیلم الهی بسازد و هم فیلم شیطانی بسازد فقط به او پول برسد. حالا شما این‌جا امکانات دارید بروید به این سفارش بده که شما بیا در حوزه مفاهیم اسلامی و انسانی این فیلم را بساز و از ارزش شماره 6 دفاع کن. صدتا ارزش داریم از این ارزش دفاع کن. یک فیلم کوتاه بساز و این ارزش اسلامی را جا بینداز. همین بحث طلاق و ازدواج. بحث مواد مخدر. مشکلات اجتماعی خودمان. سینمای واقع‌گرای اسلامی سینمای انتقادی اسلامی نمی‌تواند از این صحنه‌ها غایب باشد. منکراتی که در یک جامعه هست. دانشگاه‌های هنر ما مسئول هستند و باید جواب بدهند. شورای انقلاب فرهنگی باید بر این‌ها نظارت کند. دانشکده‌های هنر و سینما کلاً در ترجمه‌خوانی ترجمه کن، حفظ کن، نمره بده. مغزها تار عنکبوت بسته است. ترجمه، تقلید، تکرار، یا از دیدگاه‌های اگزیستانسیالیستی در هنر تقلید می‌کنند یا از دیدگاه‌های پوزیتویسیتی و... خب همان حرف‌ها را دارید می‌زنید. مسلمان‌هایش هم آن‌هایی هستند که شخصاً مسلمانند و نماز می‌خوانند. با این دانشکده‌های هنر و این نوع نگاه حوزه به مقوله هنر روبروییم. قوی‌ترین منبر تأثیرگذار روی افکار و اخلاق عمومی امروز سینما و فضای مجازی است. خب نیستید. مگر مشکلات با ناله حل می‌شود؟ ادا. یکی سبیلش را بزرگ است، یکی ریش پروفسوری می‌گذارد، یکی موهایش را گرد می‌کند، یکی فاق شلوارش را کوتاه می‌کند جای سواد را مدل آرایش مو گرفته و شلوار چقدر کوتاه و چقدر بلند است و شلوارت چقدر وصله دارد. آن کسی که در آمریکا شلوار وصله‌دار می‌پوشد برای این است که آن بدبخت پول ندارد این کار را کرده، بعد ملامتی است، گفته شما فقیر را توهین می‌کنید بیا من با همین شلوار پاره توی خیابان می‌آیم من را تحقیر کن. او دارد به سرمایه‌داری اعتراض می‌کند بعد این نادان این‌جا شلوار پاره می‌شود خیال می‌کند این مد است! مثل این موزیک‌های رپ که این‌ها اغلب برای سیاه‌های آمریکایی است، آفریقایی‌تبارهای آمریکاست که به عنوان اعتراض به نظام حاکم و به سرمایه‌داری و به سفیدپوستان این آهنگ‌ها را ساختند. این رپ‌ها در آمریکا موسیقی‌های اعتراضی است علیه موسیقی‌های رسمی و حاکم سرمایه‌داری، در کشورهای ما که می‌آید خود این‌ها تبدیل به ابزار غربزدگی می‌شود یعنی در خدمت نظام سرمایه‌داری است. دانشگاه هنر ما متفکر تربیت نمی‌کنند مترجم و حافظ! در حوزه حافظان فقه و اصول تربیت می‌کنیم! در دانشگاه هم حافظان کتاب‌های ترجمه‌ای! همه جزو حفاظ هستند باید «تذکرة‌الحفاظ» و دارالترجمه بنویسیم. فرمودند که مردم سفارش دهنده باشند؟ به یک معنا بله و به یک معنا که مردم سفارش‌دهنده باشند یعنی سینمای گیشه‌ای، کدام بخشی از مردم؟ بعضی مردم هستند می‌خواهند در سینما شما یک کلمه حرف حساب نزنید از اول تا آخر چرت و پرت بگویید. سفارش دهنده مردمی! کدام مردم؟ به چه کسی سفارش بدهید و چه کسی سفارش بدهد؟ به عنوان اکران کننده، خب این هم اگر منظورتان در همه جا باشد عیبی ندارد یک مفهوم اسلامی و الهی است. بله سینمای اسلامی در مسجدها می‌روند نمایش می‌دهند این‌ها اکران رسمی نمی‌شود آن‌جا می‌شود. عیبی ندارد. یا معیار؛ مردم در هنر و سینما معیار هستند؟ به یک معنا بله. چون مخاطب شما مردم هستند. من کاری ندارم که مردم می‌فهمند یا نمی‌فهمند، گوش می‌کنند یا گوش نمی‌کنند، مردم شعور ندارند! مردم ارزش کار من را نمی‌فهمند! خب تو داری برای چه کسی کار می‌کنی؟ برای چه کسی داری فیلم تولید می‌کنی؟ می‌خواهی بنشینی تخمه بشکنی خودت فیلم خودت را نگاه کنی بعد بگویی به‌به! عجب شاهکاری کردیم یا برای مردم دارید کار می‌کنید؟ به این معنا بله مردم معیارند. روی مردم چه تأثیری گذاشته است؟ معیارند. اما یک چیزی گفتم که مبتذل‌ترین سطوح مردم خوش‌شان بیاید. نخیر، مردم معیار نیستند. مردم را باید تربیت کنید. اگر به این معنای دوم مردم معیار بودند تا همین الآن بشریت هنوز غارنشین بود. هنوز ملت ما بت‌پرست یا آتش‌پرست بود. مصلح می‌آید جلوی مردم می‌ایستد و می‌گوید ای توده نادان شما در خرافه و جهل و شرک هستید پس مردمی بودن یعنی تابع مردم؟ کدام مردم؟ چرا؟ تا چه حد؟ یک تعریف از مردمی بودن غلط است یعنی ضد اصلاح، ضد انقلاب، ضد ارتقاء، ضد تکامل، دموکراسی به این معنا که ببینیم بیشتر مردم از چه کسی خوش‌شان می‌آید همان کار را بکنیم خب این یعنی جامعه رشد نکند و همیشه درجا باشد و راکد باشد و فسیل و فاسد بشود ممکن است یک مردمی دوست داشته باشند یک گندکاری بکنند برای این که خوش‌شان بیاید! بعد بگوییم دموکراسی یعنی این که ببینیم اکثریت چه می‌گویند ما باید تابع آن‌ها باشیم؟ خب اکثریت در یک جامعه‌ای ممکن است مردم عوام نادانی باشند. همین دموکراسی گفت در بعضی جوامع، چون اکثریت گفتند همجنس‌بازی خوب است همجنس‌بازی جزو حقوق بشر و قانون بشود. باید جلوی بخشی از گرایشات و تمایلات غلط را در مردم بایستی و الا تو مُصلح و روشنفکر نیستی. «لاتتبع أهوائهم».

سؤال: آیا مشارکت گرفتن از مردم و ظرفیت‌های داوطلب از سرِ دغدغه دینی قابل قبول است؟

جواب استاد: حتماً.

سؤال: آیا می‌شود گفت یکی از بهترین راه‌ها برای نجات سینما و جلوگیری از انحراف او هم همین است؟

جواب استاد: بله، ممکن است یکی از راه‌ها همین باشد یعنی وقتی سیستم رسمی انقلابی عمل نمی‌کند به دین و مکتب کاری ندارد یک سیستم انقلابی مردمی می‌تواند از پایین فشار بیاورد، بله می‌تواند.

سؤال: آیا می‌توان گفت که مردم سال 58 جمهوری اسلامی ایران را انتخاب کردند حالا نیاز به جمهوری اسلامی سینمای ایران داریم؟

جواب استاد: بله دیگر حالا تعابیر متعدد برای یک حرفی است.

سؤال: آیا بعضی شاخه‌ها ذاتاً دینی‌ترند؟

جواب استاد: عرض کردیم.

سؤال: آیا گرافیک و بازی یارانه‌ای می‌تواند دینی باشد؟

جواب استاد: خب معلوم است که می‌تواند، می‌تواند ضد دینی باشد می‌تواند دینی باشد. بازی‌های رایانه‌ای که هست که عصبانی می‌شوید و می‌خواهید با همه دعوا کنید وقتی دارید بازی می‌کنید می‌خواهید یک کاری را انجام بدهید نمی‌شود. بازی رایانه‌ای را دیدم که بچه‌ها مسابقه میگذارند که چطوری بیشتر همسایه را آزار بدهند؟ از پنجره توی خانه همسایه می‌رفتند خرابکاری می‌کرد تا صاحبخانه می‌آمد دوباره از پنجره آن‌جا می‌رفت و حالش را بهم می‌ریخت، خانه و اتاق خوابش را بهم می‌ریخت، خب این یک بازی رایانه‌ای غیر اسلامی است. لذت از طریق مردم‌آزاری، تمرین لذت مردم‌آزاری. در حالی که همین هیجان مخفی‌کاری را شما می‌توانید این‌طوری بگذارید هیجان در کارهای حق هم هست، لذت و هیجان را در کارهای درست تعریف کن نه در کارهای غلط. در تجاوز به ناموس مردم، زدن بانک، همسایه‌آزاری، چه در سینما و... کمدی را دو جور می‌توان خندید، خندة احمق‌ها و خنده عقلاء. کاریکاتور اسلامی و غیر اسلامی دارد. گرافیک همین‌طور. مجسمه‌سازی همین‌طور. یک وقت یک مجسمه یک کسی می‌سازد وقتی آن را نگاه می‌کنی فقط پیام منفی می‌گیرد، پیام می‌گیرد که همه جهان شیر توی شیر است. یک مجمسه هست که وقتی نگاه می‌کنی حتی نگاه توحیدی پیدا می‌کنی. من در یکی از شهرها مجسمه دیدم که سر چهارراه گذاشتند که یک جوانی یک پیرمردی را کول گرفته و دارد از چهارراه رد می‌شود همین مجسمه کنار خیابان یک پیام اسلامی و یک امر به معروف است. یک مجمسه دیگر در یکی از همین شهرهای خودمان دیدم که خانواده نشستند پاهایش را روی شکم پدرش گذاشته، به حساب می‌خواهد صمیمیت را نشان بدهد آن یکی دارد چه کار می‌کند و... خب با همه هنرها می‌شود حرف حساب و حرف ناحساب زد. ممکن است شما بگویید نخیر، یک هنرهایی هست که با آن حرف حساب نمی‌شود زد. اگر بود و ثابت کردید بله ما می‌گوییم آن شاخه اسلامی نیست ولی کو؟

سؤال: فرمودند آیا می‌توان فکر کرد که سینما از تئاتر دینی‌تر است؟

جواب استاد: نخیر،‌ تئاتر دینی و نیمه دینی داریم، نیمچه دینی داریم، سینمایش هم همین‌طور است. دوستان یک کمی مطالعات اسلامی‌تان را بالا ببرید. بعضی از این تقسیمات سینما و هنر به دینی و غیر دینی یا تکنولوژیک اتفاقاً خودش مفاهیم مکاتب غربی دیگری است آن‌ها را خواندید چون ظاهر آن از دین و معنویت و انتقاد به مدرنیته است بعضی دوستان خیال می‌کنند آن‌ها حرف‌های اسلامی است.

سؤال: مخاطب سینمای انقلاب اسلامی چه کسانی باشند؟ توده مردم یا صرفاً جناح مؤمن؟

جواب استاد: همه. مخاطب دین کیست؟ لایه‌های معرفتی داریم، مخاطب هم لایه‌های مخاطب داریم.

سؤال: فرمودند ما یکسری سیاست‌های کلی برای تولید فیلم و ارزیابی نوشته‌اند،‌نظر شما چیست؟

جواب استاد: خب آن ملاکات شما را باید ببینم بعد عرض بکنم.

سؤال: نسبت سینما و انقلاب اسلامی را از چه منظری تعریف کنیم؟

جواب استاد: از منظر همین که امام(ره) گفت، دانشگاه است و ابزار امر به معروف و نهی از منکر، ابزار اقامه قسط می‌تواند باشد و ابزار ابطال قسط.

سؤال: چرا تجربه موفق و جهانی هنوز در تبیین انقلاب اسلامی با مدیوم سینما نتوانسته‌ایم داشته باشیم؟

جواب استاد: این سؤال را شما باید جواب بدهید این سؤال را شما نباید بپرسید شما باید جواب بدهید یعنی تمام کسانی که در حوزه هنر و سینما دارند کار می‌کنند آن‌ها باید جواب بدهند. دانشگاه هنر ما،‌ دانشگاه‌های علوم انسانی ما، حوزه علمیه ما، صدا و سیمای ما، شورای انقلاب ما، این‌ها باید جواب بدهند، همه باید جواب بدهند که چرا نکردیم؟ معنی آن این نیست که انقلاب اسلامی با سینما نمی‌تواند کار کند! هر کاری که دشمنان شما برخلاف اسلام می‌توانند بکنند همان کار را شما به نفع اسلام می‌توانید بکنید. یک تعبیر قشنگی عالِم بزرگ لبنانی دارد که می‌گوید هدایت از همان جایی شروع می‌شود که ضلالت شروع شد. ضلالت از تعلیم و تربیت و فرهنگ‌سازی عمومی شروع شد هدایت هم باید از همان‌جا شروع شود. ضلالت در سینما، هدایت هم در سینما. یعنی در سینما تحقق پیدا کند

سؤال: آیا اثرگذاری خوب هم در ماهیت سینمای دینی مؤثر است؟

جواب استاد: حتماً مؤثر است منتهی چه اثری؟ چه اثری گذاشتید؟ اما اگر یک کسی بگوید آقا اسلام به اثر کار دارد به نوع اثرگذاری کاری ندارد! خب این‌طوری نیست آقا. ائمه ما به شاعری که خوب شعر می‌گفت دوتا شاعر مفاهیم اسلامی می‌گفتند اما یکی قشنگ‌تر شعر می‌گفت اما آن کس که قشنگ‌تر شعر می‌گفت صله بیشتری داده است. اصلاً اگر برای شما اثرگذاری مهم نیست خب برای چه شعر می‌گویی؟ برای چه سراغ سینما و سراغ هنر می‌روی؟ هم اثرگذاری مهم است، هم چه اثرگذاری‌ای؟ مگر در شرایط امر به معروف و نهی از منکر یکی‌اش احتمال اثر است. خب اگر سینما توانست احتمال این اثر را بالا ببرد جهانی کند یعنی شما امر به معروف‌تان جهانی شده است.

سؤال: سینمایی دینی است که اثر مثبت داشته باشد؟ یا سینمایی است که اثرگذاری بیشتر داشته باشد؟

جواب استاد: سینمای دینی سینمایی است که اثر مثبت دارد اما هرچه این اثرگذاری بیشتر، آن هنر هنرتر است. هدف هنر دینی را که گسترش ارزش‌هاست بیشتر تحقق می‌بخشد.

سؤال: ماهیت سینمای دینی وابسته به چیست؟

جواب استاد: محتوا. قالب، اگر مرادتان از قالب تکنیک و فن است، در اسلام نگفتند که چه قالبی آری و چه قالبی نه. گفتند اثر، به اثر آن نگاه کن. جهت، بله جهت با محتوا مربوط است جدا نیست. مخاطب، همه آحاد بشر مخاطب هنر دینی‌اند. شما هم باید سینمای اسلامی روشنفکرانه بسازید که در کل دنیا ممکن است صدهزار نفر بیشتر نداشته باشد ولی روی آن‌ها باید اثر بگذارید. هم باید فیلمی بسازید که روی بچه‌های کوچک در همه خانه‌ها اثر بگذارد. همه مخاطبان. چون همه بشریت مخاطب انبیاء هستند. حتی فرعون مخاطب انبیاء است. برای همه مخاطب باید فیلم دینی بسازید اگر می‌توانید. یا ابزار در اسلام بسته به آثار آن حلال و حرام می‌شود. خود سنگ و چوب و صوت و تصویر، نه حلال است نه حرام. یعنی حلال است، اصلاً حرام نیست مگر ثابت بشود که اثر حرام دارد. منطق اصول فقه شیعه این است «کلّ شیء لک حلال حتی تعلم أنّه بعینه حرام» همه چیز و همه ابزارها و همه روش‌ها در اسلام حلال است مشروع است، مگر بدانید که یک روش خاص، یک روش خاص آن حرام است یعنی اثر حرام است. آیه و حدیث مشخصی دارد یا عقل‌تان با برهان واضح می‌گوید این جز اثر بد ندارد. آن‌جا می‌شود به همان اندازه حرام بود. اگر موقت است موقتاً حرام است. یک اسلامی داریم که می‌گوید همه چیز حرام است مگر ثابت شود که حلال است این نظر فقهای شیعه نیست. فقهای شیعه اصالت‌البرائه‌ای هستند. آقا اصل این است که همه جا نجس است، همه چیز نجس است مگر خودمان مشخصاً مطمئن باشیم این پاک است! این اسلامی نیست، شیعه بر عکس آن را می‌گوید. امام(ع) می‌فرماید «کلّ شیءٍ لک طاهر» همه چیز پاک است، همه چیز را در عالم باید پاک بدانید الا چیزی که مشخصاً بدانید یا یک احتمال قوی عقلایی بدهی که این نجس است. آن نجس است نه همه عالم. آن ابزار، آن فیلم خاص حرام می‌شود نه کل ابزارها مگر این که بگویید یک ابزارهایی هست حلال است ولی الآن وقتی آمد استفاده حرام این از استفاده حلالش غالب و بیشتر است. فلان ابزار حلال است ولی وقتی من توی خانه‌ام آوردم استفاده حرام از آن می‌شود خب این‌جا به دلیل آن اثرش حرام می‌شود. نه بخاطر خودِ آن ابزار.

سؤال: بعد گفتند آیا بخاطر سینماگر تقسیم می‌شود به دینی و غیر دینی؟

جواب استاد: بله، سینماگر اگر اهداف و اخلاق الهی دارد آن فیلم دینی می‌سازد اگر ندارد که نمی‌سازد مگر یک جزء تکنسین‌های رده‌های 3 و 4 باشد که بگویند جنابعالی ممکن است کافر باشی اما مونتاژتان و تدوین‌تان درجه 1 است. من که نمی‌خواهم طبق عقاید خودت مونتاژ کنی، طبق حرفی که من می‌زنم باید مونتاژ کنی. عیبی ندارد از یک کافر، حتی از یک آدم فاسد شما در روش‌تان استفاده کنید. چنان چه سید حِمیری دارید شاعر قوی، شراب هم لب تر می‌کرد. شعر هم برای اهل بیت(ع) هم می‌گفت. امام(ع) برایش صله و جایزه فرستادند! بعد بعضی از اصحاب گفتند که آقا این که اخلاقش اسلامی نیست، فرمودند من مشروب‌خواری‌اش را تشویق نکردم من این شعرهایی را که دارد می‌گوید در جهت دفاع از حق است من شعرش را تشویق کردم آن مسئله را باید حل کنیم. او را جذب کنید و اصلاح کنید. شعرش را از دست ندهید. پس سینماگر حتی نامسلمان می‌تواند یک فیلمی بسازد که ارزش‌های اسلامی در آن باشد تا آن حد عیب ندارد با او همکاری کن و او را تقویت هم بکن. ما باید یک کاری کنیم که تکنسین‌های ما مسلمان و خوب باشند. مسلمانان ما تکنسین‌های خوب باشند تا دیگر در ابزار هم ما نیازمند به دیگران نباشیم.

سؤال: فرمودند که آیا تا به حال فیلم دینی ساخته‌اند؟ نام ببرید.

جواب استاد: انگار که بنده ترازوی فیلم دینی و غیر دینی هستیم. بنده معتقدم تمام فیلم‌ها، همه فیلم‌های داخلی و خارجی را جلویتان بگذارید با معیار بحث بکنید و راجع به هر فیلمی می‌توانید نمره بدهید می‌توانیم بگوییم این فیلم ا زاین جهت دینی است از این جهت غیر اسلامی است این بُعد آن یک ارزش اسلامی و این بُعد آن خلاف ارزش اسلامی است یعنی همه سینماها به نظر من به طور نسبی، همه فیلم‌ها تا یک حدی دینی‌اند و تا یک حدی غیر دینی‌اند. نمره‌هایشان با هم فرق می‌کند. به لحاظ هنری چنان که نمره‌ها فرق می‌کند، یکی هنری و یکی بی‌هنری است. به لحاظ محتوا هم همین‌طور است. خیلی هم اگر بخواهیم راجع به این‌ها هر سال بنشینیم همین حرف‌ها را بزنیم که آیا سینمای دینی ممکن است؟ آیا معنادار است؟ تا کی می‌خواهیم این حرف‌ها را بزنیم؟ راه بیفتیم. ما الآن بچه‌های جوانی می‌بینیم راه افتادند و فیلم‌هایی ساختند که واقعاً اثرگذار است و در سطح جهان دارد مخاطب پیدا می‌کند دینی هم هست، انقلابی هم هست. منتهی دینی بودن امر نسبی است. هنر بودن هم نسبی است نمره و درجه دارد.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha